به وبلاگ من خوش آمدید،سیستانیهادرگلستان ومازندران یکی ازشریف ترین وزحمتکش ترین اقشارجامعه هستند.امامتاسفانه گروهی کج اندیش ضدایرانی سعی درتخریب شخصیت سیستانیهادارند.بنده سعی دارم افتخارات وتمدن سیستان که درواقع افتخارات ایران عزیزمیباشدرابه همگان بشناسانم تاضمن اینکه سیستانیهابه خودباوری بیشترمیرسندوجوانان آنان روحیه می گیرنددیگران نیزقدری تامل نمایندوعظمت ایران رافدای مصلح فردی خودنکنندوحساب یک فردراازیک ملت وقوم جداکنند.09111772048وazarigolestanenow@yahoo.comدرخدمت شماست
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
یعقوب لیث سیستانی ودستوربزرگ اوپس ازتصرف کرمان،سیستانی یکی ازدلایل فارسی صحبت کردن مادرامروز
یعقوب لیث صفار، قهرمان ملی ایرانیان كه تصمیم به پایان دادن به حكومت عرب بر میهن گرفته بود 16 ژوئن سال 868 میلادی شهر كرمان را آزاد كرد. در كرمان بود كه یعقوب دستور اكید داد به زبانی كه او نمی فهمد (عربی)، مكاتبه نكنند. از زمان افتادن ایران به دست عرب، تا آن روز مكاتبات اداری به زبان عربی صورت می گرفت. با صدور دستور اكید یعقوب لیث بود كه «پارسی» بار دیگر زبان رسمی ایرانیان شد و رونق گرفت.
یعقوب بود كه خواست برای حروفی كه در عربی نیست و در فارسی تلفظ می شود، جانشین بیابند تا خط الرسم تكمیل شود و سالها طول كشید تا ادیبان با هم به توافق رسیدند كه «پ، چ، ژ، گ» را با افزودن نقطه و سركش بر حروف عربی مشابه، به وجود آورند تا تركیب حروف تغییر نكند و مقرر داشتند كه از بكار بردن حروف خاص زبان عربی از جمله «ص، ض، ط، ظ، ث، ح، ع و ء » در واژه ها و اسامی فارسی خودداری شود.
تكمیل این تغییرات هشتاد سال وقت گرفت و این اصلاحات حروف و تبدیل واژه ها در سال 950 میلادی به پایان رسید و خط الرسم فارسی امروز به دست آمد. باید دانست كه ایرانیان تنها مسلمانان آن زمان بودند كه زبان ملی خود را از دست ندادند. می دانیم كه ایرانیان ساكن «فرارود» و خراسان خاوری (افغانستان شمالی امروز) كه تاجیك خوانده می شوند «پارسی» را از دست نداده بودند و گروهی از آنان با افتخار تمام خود را پارسیوان = پارسیبان می نامیدند.
یعقوب كه پرچم استقلال طلبی را در سیستان برافراشته بود در سال 862 میلادی هرات و سال بعد سراسر شمال شرقی ایران و تا كابل را از دست عمال خلیفه بغداد بیرون آورده بود.
یعقوب پس از آزاد كردن كرمان، با همان هدف، فارس و خوزستان را پس گرفت و با خلیفه عباسی مستقیماً وارد جنگ شد، ولی اندكی پس از رد پیشنهاد صلح خلیفه در سال 878 میلادی، در خوزستان از بیماری قولنج درگذشت، همانجا مدفون شد و برادرش «عمرو لیث» بر جای او نشست و مصلحت در آن دید كه با خلیفه از در آشتی درآید و خلیفه هم حكومت وی را بر فارس، اصفهان، كرمان، سیستان، مكران (بلوچستان)، سند (ایالت جنوبی پاكستان امروز به مركزیت شهر كراچی) و بخش هایی از خراسان به رسمیت شناخت.